کد مطلب:8662 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:296

فاطمه (ع) و نقل حديث از پيامبر (ص)
مقاله
آغاز:



موقعيت ممتاز حضرت فاطمه زهرا عليها السلام اين فرصت را به حضرتش داد تا معارف اسلامي را بدون واسطه از پدر بزرگوارش فرا گيرد، معارفي كه جز او و فرزندانش كسي ديگر به كنه و عمق آن نرسيد. از حضرت فاطمه زهرا عليها السلام به روايت از پيامبر صلي الله عليه و آله احاديثي شامل مطالب اخلاقي، اجتماعي، اعتقادي، تفسيري، از قبيل احترام به همسر، رعايت حقوق همسايگان و مطالبي ديگر پيرامون فضائل علي عليه السلام و شيعيان و پيروان آن حضرت، برخي از پيشگويي ها، برخي از دعاها، موقع استجابت دعا و ... رسيده است. واقعا جاي تاسف است كه امت از اين گوهر ناشناخته پس از پيامبر صلي الله عليه و آله هيچ استفاده نكرده، به جاي آن كه از طريق اين بانوي با عظمت به مسائل مهم جامعه زنان دست يافته و درس هاي زيبا و شيريني را نسبت به راه و روش زندگي از دو لب مباركش بشنوند، به غير از خون دل دادن به حضرتش كار ديگري نكردند.



فاطمه مخزن اسرار پيامبر



حارثة بن قدامه از سلمان از عمار از حضرت فاطمه عليها السلام مطلبي را نقل كرده كه نشان مي دهد كه سينه زهرا عليها السلام در بردارنده چه علوم و اسراري از پدرش رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده كه اميرمؤمنان عليه السلام را به حيرت در آورده بود.



روايت شده است روزي عمار به سلمان فارسي گفت: «آيا مي خواهي چيز عجيبي را از فاطمه عليها السلام برايت نقل كنم؟



سلمان گفت: گفتم آري، نقل كن اي عمار! او گفت: روزي علي عليه السلام را ديدم كه بر فاطمه وارد شد. تا چشم فاطمه عليها السلام به علي عليه السلام افتاد، فرياد زد: علي جان! نزديك شو تا درباره آنچه كه گذشته و آنچه كه خواهد شد و آنچه كه اتفاق نمي افتد تا روز قيامت برايت بگويم.



عمار گفت: ديدم كه اميرمؤمنان آرام آرام به عقب برگشت و من هم با برگشتن علي عليه السلام به عقب برگشتم. آن حضرت آمد تا بر پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: يا ابا الحسن! پيش بيا. همين كه در محضر پيامبر صلي الله عليه و آله نشست، فرمود: تو مرا خبر مي دهي يا من تو را خبر دهم؟



علي عليه السلام فرمود: شنيدن حديث از شما بهتر است اي رسول خدا. حضرت فرمود: بر فاطمه داخل شدي و به تو چنين و چنان گفت و همان دم برگشتي. علي عليه السلام فرمود: آيا نور فاطمه از نور ما است؟



پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: آيا نمي داني؟ پس علي عليه السلام به سجده افتاده خدا را شكر كرد. عمار گفت: پس اميرمؤمنان عليه السلام از محضر پيامبر صلي الله عليه و آله خارج شده و بر فاطمه عليها السلام وارد شد و من همراهش وارد شدم. فاطمه عليها السلام فرمود: گويا خدمت پدرم رفتي و آنچه را كه به تو گفته بودم، به عرضش رساندي.



فرمود: آري، فاطمه جان. فاطمه فرمود: بدان اي اباالحسن! خداوند نور مرا خلق كرد در حالي كه او را تسبيح مي گفت و اين نور را به درختي از درختان بهشت سپرد و اين درخت بر اثر نور من نورافشاني مي كرد تا اين كه پدرم در وقت معراج، وارد بهشت شد، خداوند همان وقت بر دل پدرم انداخت تا ميوه اي از همان درخت بچيند و تناول كند، سپس اين نور را به مادرم سپرد كه مرا به دنيا آورد و من از همان نور مي باشم ... .



اهتمام فاطمه عليها السلام نسبت به احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله



از برخورد حضرت فاطمه عليها السلام نسبت به حفظ و نگهداري احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله چنين بر مي آيد كه وي به احاديث و آثار پيامبر صلي الله عليه و آله بيش از هر چيز اهميت مي داد تا جائي كه روزي براي لحظاتي يكي از همان احاديث را در كنار خود نديد، سخت برآشفته و از خادمه خود خواست تا هر چه زودتر آن را پيدا نموده و حاضر سازد.



شقيق بن سلمه از ابن مسعود نقل كرده است: «مردي به حضور فاطمه عليها السلام رسيد. گفت: اي دختر رسول خدا! آيا از پيامبر صلي الله عليه و آله چيزي نزد شما مانده است كه به من مرحمت كنيد، حضرت به خدمتكار خود فرمود: آن جريده را بياور. خدمتكار به جست وجو پرداخت ولي آن را پيدا نكرد.



حضرت فاطمه عليها السلام فرمود: واي بر تو، آن جريده نزد من با حسن و حسين برابري مي كند. خدمتكار پس از جست وجوي بسيار آن را پيدا كرده و به خدمت فاطمه عليها السلام آورد. معلوم شد موقع جاروب كردن آن را در ظرف خاكروبه انداخته است. و در اين جريده چنين نوشته بود:



حضرت محمد صلي الله عليه و آله فرمود: «ليس من المؤمنين من لم يعمل جاره بواعقه و من كان يؤمن بالله واليوم الاخر فلا يؤذي جاره و من كان يؤمن بالله واليوم الاخر فليقل خيرا او يسكت. ان الله تعالي يحب الخير الحليم المتعفف و يبغض الفاحش العنيد البزاء السائل الملحف. ان الحياء من الايمان والايمان في الجنة; از مؤمنين نيست كسي كه همسايه از آزار وي در امان نباشد، هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، همسايه اش را آزار نمي دهد و هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد بايد سخن خوب بگويد وگرنه ساكت باشد. خداي متعال اهل خير بردبار عفيف را دوست مي دارد و شخص بد زبان و سست و لجوج را دشمن مي دارد. حيا از ايمان است و صاحب ايمان در بهشت است.»



چرا از فاطمه احاديث اندكي بر جاي مانده؟



اين امر ممكن است چند جهت داشته باشد. يكي اين كه ايشان نمي توانستند همانند ساير معصومين عليهم السلام آزادانه به نقل حديث بپردازند. بدين جهت احاديث نقل شده از ايشان كم مي باشد. ولي اين احتمال به دو جهت صحيح نيست. زيرا اولا راويان مرد از حضرتش روايت كرده اند و ثانيا مگر روايت فقط به مردان منحصر بوده و زنان حق روايت نداشته اند.



علت ديگر: ظلم آشكاري كه پس از پيامبر صلي الله عليه و آله به اهل بيت آن حضرت شد، بزرگترين مانع از نشر و گسترش احاديث اهل بيت عليهم السلام علي الخصوص فاطمه زهرا عليها السلام بود تا آنجا كه آن هايي هم كه از او روايتي شنيده بودند، به خاطر ترس و وحشتي كه حاكم بود، از نقل آن ها خودداري كرده، در سينه هاي خود پنهان كردند.



ابوهريره در اين رابطه مي گويد: تا زماني كه عمر زنده بود، ما جرات نداشتيم يك حديث از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل كنيم.



و ممكن است چون بسياري از اين احاديث در فضل اهل بيت عليهم السلام خاصه علي بن ابي طالب عليهما السلام بوده، آن ها را شنيده اند اما از روي دشمني و كينه اي كه با اهل بيت و علي عليهم السلام داشتند، از بيان آن احاديث خودداري كردند.



راويان حديث از حضرت فاطمه عليها السلام



عده نسبتا زيادي از حضرت زهرا عليها السلام حديث نقل كرده اند كه علاوه بر اميرمؤمنان، امام حسن، امام حسين، حضرت زينب و ام كلثوم افراد زير به نقل حديث از حضرتش پرداخته اند:



1 - سلمان فارسي 2 - ابوذر غفاري 3 - جابر بن عبدالله انصاري 4 - عبدالله بن مسعود 5 - يحيي بن جعده 6 - حكم بن ابي نعيم 7 - عمرو بن الشريد 8 - حذيفة بن اليمان 9 - ربعي بن حراش 10 - انس بن مالك 11 - ابوسعيد خدري 12 - ابن ابي مليكه 13 - ابو ايوب انصاري 14 - ابوهريره 15 - بشير بن زيد 16 - سهل بن سعد انصاري 17 - 18 - شبيب بن ابي رافع 19 - عباس بن عبدالمطلب 20 - عبدالله بن عباس 21 - عوانة بن الحكم 22 - قاسم بن ابي سعيد خدري 23 - هشام بن محمد 24 - زينب دختر ابو رافع 25 - عايشه 26 - ام سلمه 27 - اسماء بنت عميس 28 - سلمي ام رافع و غير از اين ها كه مي توان به روايات اين عده در دلائل الامامة، بشارة المصطفي، امالي شيخ طوسي، كفاية الاثر، مسند فاطمه و ده ها كتاب ديگر دست يافت.



گلايه اي از مسندنويسان و سخني با احمد



با توجه به شمار قابل توجه راويان حديث از حضرت زهرا عليها السلام اين گلايه را از همه مسندنويسان به ويژه احمد بن حنبل داريم كه چرا نسبت به دختر پيامبر صلي الله عليه و آله آن همه بي توجهي كرده اند.



اما سخني كه با احمد داريم اين است كه اگر ما به جلد ششم مسند نگاهي بيفكنيم، خواهيم ديد كه وي از عايشه در حدود دويست و پنجاه و سه صفحه حديث نقل كرده ولي از حضرت فاطمه عليها السلام حدود يك صفحه و نيم - كه جمعا ده حديث مي شود - نقل كرده است كه حديث اول و دوم و هشتم به يك مضمون اشاره شده، منتهي با اين تفاوت كه يكي را به صورت مجمل و ديگري با تفصيل بيشتري آورده است.



حال سؤال ما اين است كه آيا عايشه تا موقع رحلت آن حضرت نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله بيشتر بوده يا حضرت فاطمه عليها السلام. مگر به قول مورخين عامه، حضرت زهرا پنج سال پيش از هجرت پيامبر صلي الله عليه و آله به دنيا نيامده است؟ و آيا مگر همسري عايشه با رسول خدا صلي الله عليه و آله در مدينه صورت نگرفته است؟ حداقل هجده سالحضرت فاطمه عليها السلام در كنار پدر بوده است. حال سؤال ما اين است كه آيا در اين هجده سال، سالي يك حديث هم حضرت فاطمه عليها السلام از پدر روايت نكرده كه حداقل هجده روايت از دوران مكه و مدينه براي فاطمه عليها السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شود؟ ما اگر حضور ده ساله پيامبر صلي الله عليه و آله را در مدينه حساب كنيم، حضور و درك محضر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله توسط فاطمه عليها السلام بيشتر مي باشد يا عايشه؟ با توجه به اين كه پيامبر صلي الله عليه و آله با حضرت فاطمه عليها السلام بيشتر همدم و همراز بوده، حضرت فاطمه عليها السلام مي بايد بيشتر روايت داشته باشد يا عايشه؟



آيا ملاقات پيامبر صلي الله عليه و آله با حضرت فاطمه عليها السلام بيشتر بوده يا با عايشه كه از هر چند شب يك شب نزد او بوده است؟



از نويسنده مسند احمد بايد پرسيد مگر پيامبر صلي الله عليه و آله در اين مدت نه سال به خانه زهرا عليها السلام رفت و آمد نداشته؟ آيا به هنگام ملاقات كاملا سكوت مي كرده تا بگوئيم فقط نه يا ده روايت از پدرش نقل كرده است؟ آيا چنين چيزي باور كردني است؟ آيا به هنگام ميلاد امام حسن، امام حسين و حضرت زينب كبري، آن حضرت جهت تبريك به خانه زهرا عليها السلام نرفته و چيزي نفرموده كه وي آن ها را ضبط كند؟ آيا به هنگام رحلت و روزهاي بيماري، فاطمه به عيادت پدر نرفته و هيچ حديث و روايتي از او نقل نكرده؟ آيا اين ظلم آشكار از يك عالم حديث شناس بخشودني است؟



مسند است يا كتاب فضايل؟



اما سخني كه با سيوطي متوفاي (911 ه . ق) داريم اين است كه وي مسندي براي حضرت فاطمه عليها السلام جمع كرده است كه خواننده در ابتدا فكر مي كند، وي دويست و هشتاد و چهار حديث از احاديثي را كه حضرت فاطمه عليها السلام نقل كرده، در اين كتاب آورده است. اما بعد روشن مي شود كه چنين خبري نيست، زيرا از نام گذاري خود كتاب مشخص است كه مؤلف بين رواياتي كه حضرت فاطمه عليها السلام نقل كرده و بين رواياتي كه در فضل و مقام حضرت فاطمه عليها السلام نقل شده، جمع كرده است و نام آن را مسند گذاشته است.



و از دويست و هشتاد و چهار شماره اي كه در مقابل احاديث زده شده، فقط سي و چهار حديث را حضرت فاطمه عليها السلام نقل كرده كه دو حديث از آن ها با ديگري اشتراك در نقل دارد و با اين بيان به نظر مي رسد اگر نام كتاب را احاديث في فضل فاطمه عليها السلام مي گذاشت، بهتر بود. زيرا چيزي كه در آن بسيار كم به چشم مي خورد، مسند فاطمه است. ثالثا از سي و چهار ديث ياد شده، دو روايت سه بار تكرار شده و هفت حديث دو بار تكرار گشته است كه با حذف احاديث مكرر فقط بيست و چهار ديث باقي مي ماند.



و بقيه احاديث نقل شده، جز يك حديث كه از تيغ محقق كتاب جان سالم به در برده، به نظر آقاي فواز احمد زمرلي محقق كتاب مسند فاطمة سيوطي، يا ضعيف هستند يا مجهول يا مرفوع يا مرسل و سرانجام براي هر كدام عيبي تراشيده كه در نتيجه به نظر ايشان از حضرت فاطمه عليها السلام هيچ حديث صحيحي از پدرش نرسيده است. آيا بي انصافي بيش از اين قابل تصور است.



گسترش فرهنگ كوثر به وسيله معصومين عليهم السلام



اگر چه دشمنان اهل بيت عليهم السلام دست به تلاش وسيع و گسترده اي زدند تا جلوي گسترش فرهنگ كوثر را بگيرند و متاسفانه در برخي زمينه ها نيز موفق گرديدند و در برخي كتاب هاي حديثي اثر منفي خود را گذارد اما امامان معصوم عليهم السلام با جديت تمام تا حدودي توانستند مانع گسترش اين كار شوند. از اين رو مشاهده مي كنيم كه مطالب فراواني از زبان فاطمه به وسيله هر يك از آن ها به دست ما رسيده است و آن چه را كه دشمن در پي از بين بردن يا تضعيف آن ها بود، اهل بيت احيا كردند و مطالب گوناگوني از قبيل مناقب، فضائل، روش زندگي، سيره و سنت و رفتار حضرت فاطمه عليها السلام در زندگي نه ساله اش، برخوردها و گفت وگوهاي وي با پيامبر صلي الله عليه و آله در بسياري از مسائل اخلاقي، اجتماعي، معنوي و ده ها موضوع ديگر را به عنوان ميراث اصيل حضرت فاطمه عليها السلام براي آيندگان به يادگار گذاشتند كه در كتاب ها و منابع دست اول شيعه فراوان به چشم مي خورد، بدين جهت بايد احاديث حضرت فاطمه عليها السلام را از لابلاي گفته هاي امامان معصوم به دست آورده و از انديشه هاي والايش بهره برد.

. عيون المعجزات، ص 54 و بحار، ج 43، ص 8.



. اخلاق حضرت فاطمه، ص 58; مسند فاطمه زهرا، ص 585; سفينة البحار، ج 1، ص 229 و دلائل الامامة، ص 1.



. الغدير، ج 6، ص 295.



. بنا به قول كلبي كه فاطمه عليها السلام در سن سي و پنج سالگي از دنيا رفته، بايد گفت: حدود بيست و پنج سال در مكه در خدمت پدر بوده است. ذخائر العقبي، ص 52.